جای خالی سریالهایِ خیابان خلوت کن در تلویزیون
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۳۶۴۲۵
فارس نوشت: سریالها یکی از مهمترین تولیدات رسانه ملی برای فرهنگسازی و مقابله با امپراطوری رسانهای غربی هستند؛ تولیداتی که روزی خیابانها را خلوت میکردند و امروز از این شرایط دور شدهاند.
سال ۱۴۰۱ دوران فعالیت مدیران جدیدی در رسانه ملی آغاز شد و بسیاری از مدیران شبکهها تغییر کردند که در بین آنها چند چهره نیز تازه وارد بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از این رو انتظار میرفت تا بعد از رکود تولیدات رسانه ملی در چند سال اخیر با حضور تیم جدید مدیریتی در «سازمان صداوسیما» امید به بهبود شرایط و به حداقل رسیدن شکاف بین مخاطبان و تولیدات تلویزیون را زنده شود؛ اما واقعیت آن است که اینگونه نشد و همچنان پس از گذشت بیش از دوسال کمتر نشانی از تحول را میتوان در خروجی آنتن تلویزیون به ویژه در عرصه سریالسازی یافت.
واقعیت این است که مدیران جدید تلویزیون برای رهایی از بحران ریزش مخاطب آنقدر که به فکر برنامهریزی برای ساخت برنامههای ترکیبی بودند و توانستند برنامههایی، چون «محفل»، «سیدخندان» و مسابقات جذابی، چون «قهرمان» را تولید کنند، چاره و تدبیری برای تولید و عرضه آثار نمایشی جذاب نداشتند.
این در حالی است که برنامههای ترکیبی همچون یک سریال، نمیتوانند کارکردی مدام در پخش داشته باشند. اینگونه از تولیدات اساسا متن اصلی تلویزیون نیستند و آنچه میتواند گنجینهای دائمی برای یک رسانه تصویری باشد، تولید و پمپاژ قصه در قاب جادو است.
ساخت ۱۳۰۰ سریال با تنها ۱۰۰ مجموعه ماندگاررضا درستکار، منتقد و کارشناس رسانه در گفتوگویی بیان کرده است: «دوستان ما متوجه نیستند فضای مجازی و ماهواره و اشکال متعدد ارتباط گرفتن با رسانه، به مخاطب قدرت انتخاب داده و زمان کوتاهی برای اثبات خود به این مخاطب است که اگر از آن استفاده نکنید، تمام میشود.»
وی ادامه داد: «بیپولی، بیاعتمادی و ملی نبودن، عمدهترین مشکلاتی است که تلویزیون این روزها به آن مبتلاست. البته سالهای پیش هم این موارد و انتقادات، گفته شده، اما مدیران با لجاجت به رفتار خود ادامه دادهاند و این شیوه استمرار یافته در نتیجه هر روز این مشکلات در حوزههای سانسور و بیمحتوا کردن مفاهیم ادامه یافته است.»
صداوسیما تا امروز حدود ۱۳۰۰ سریال تلویزیونی تولید و پخش کرده، اما از میان این فهرست، کمتر از ۱۰۰ سریال بهعنوان آثار ماندگار و پرمخاطب شناخته میشوند که اغلب آنها تولیدات دهه ۷۰ و ۸۰ هستند و در دهه ۹۰ و دو سال طی شده از دهه ۱۴۰۰ اغلب مجموعههای تلویزیونی به دلیل کیفیت بسیار پایین با انتقادات مردمی مواجه شدهاند.
سریالهای ضعیف همیشه و همه جای دنیا پیدا میشوند و بهترین تیمهای سازنده هم ممکن است کارهای ضعیفی در کارنامهشان داشته باشند. اما در چند سال اخیر تعداد سریالهای بسیار ضعیف صداوسیما بیشتر از آن بود که بتوانیم آن را به پای اتفاق بگذاریم؛ ظاهرا مشکلی جدی در رویکرد این رسانه به موضوع سریالسازی وجود دارد که اگر فکری به حال آن نشود این مسیر رو به قهقرا ادامه پیدا خواهد کرد.
خالهبازی به جای ژانر امنیتیحتی ژانر امنیتی که با ساخت آثار جذابی، چون «خانه امن» و «سرجوخه» باب آن در تلویزیون گشوده شده بود در سال گذشته شاهد سریالهای خوبی در این ژانر سریالهای امنیتی مثل «شهباز» و «تمام رخ»، بیشتر از اینکه قصههایی معماگونه و جذاب باشند، خالهبازیهایی سرد و بیجاذبه هستند که ساختار همه آنها شبیه هم است.
ضعف در فیلمنامه و پیروی کردن قصهها از کلیشههای مرسوم، خط سیر سریالها را قابل حدس کرده است. شخصیتپردازی ضعیف، بازیهای تصنعی و استفاده از بازیگرهای تکراری هم سریالهای ایرانی را کم مخاطب میکند. طراحی گریم و لباس از مهمترین عوامل باورپذیری یک نقش، بهشدت در سریالهای ایرانی مورد غفلت است. همچنین طراحی صحنه و انتخاب لوکیشن هم اغلب تکراری، بهدور از خلاقیت و توجه به جزئیات است.
جالب است که کارشناسان اعتقاد دارند که اغلب این مشکلات ارتباطی به بودجه ندارد و بیشتر ناشی از کمکاری تیمهای تولید است که بدلیل نداشتن مهارت و توانایی لازم نتوانستهاند در این سالها سریالهایِ «خیابان خلوت کن» روی آنتن بفرستند.
شیدا اسلامی، کارشناس رسانه راهکارهای پیشنهادی خود برای ارتقای برنامههای مناسبتی سیما را این گونه مطرح میکند: «پیشرفتهای سختافزاری و نرمافزاری در حوزه برنامهسازی در سالهای اخیر بر روند کار برنامهسازان معارفی تلویزیون هم تاثیر گذاشته است؛ اما آنچه راه رفتن بر لبه تیغ طرح موضوعات مذهبی در جهان امروز را آسان میکند توجه به حوزه مغزافزار است.
مغزافزار پویا و کارآمد است که میتواند هم از جنبه هنری و ساختار و سروشکل برنامه، آن را غنا ببخشد و هم رویکردها و شیوه بیان محتوا را هدایت کند. مغزافزار مناسب با ویژگیهای مستلزم مطلوبیت آن، «زمانهشناسی» و «مخاطبشناسی» را هم در دل خود دارد. بر این اساس برای بهبود برنامههای رمضانی، به نظرم ابتدا توجه به آثار نمایشی در نظر گرفتهشده برای این ایام است که باید مورد توجه قرار گیرد.»
مسعود نوابی، کارگردان آثار پرمخاطبی، چون «دردسر والدین»، «مسافر زمان» و «آهوی ماه نهم» معتقد است: «یکی از اساسیترین مشکلات ساخت و تولید سریال در ایران به فیلمنامه مربوط میشود. شما هر چقدر هم در فرم تولید آثار قوی باشید، اگر محتوا قابل قبول نباشد امکان تولید کار باکیفیت ندارید. محتوای باکیفیت هم زمانی تولید میشود که برای نویسندگان ارزش قائل باشیم و نویسندگان دغدغه معاش نداشته باشند.»
بهار امسال و سریالهایی که ساخته شدعلاوه بر پخش سریالهای ملودرام و خانوادگی کسلکننده و ضعیفی، چون «تب و تاب» و سریالهای سیاه و تلخی، چون «نیکان» تلویزیون همچون چندسال اخیر در ژانر طنز و کمدی نیز کارنامه قابل قبولی ندارد و حتی میتوان گفت ضعیفترین آثار نمایشی تلویزیون در این سالها سریالهایی بوده است که عنوان طنز را یدک کشیدهاند، اما دریغ از نشاندن لبخند بر لبان مخاطب! چه رسد به انتقادات تند و تیز اجتماعی، فرهنگی و سیاسی. مثلا همین سریال «چشمبندی» که اکنون فصل دوم آن روی آنتن است، نتوانسته مخاطب را راضی نگه دارد و حتی در فصل دوم نسبت به فصل نخست از افت کمی و کیفی هم رنج میبرد.
سریالهای نوروزی سیما هم کارکرد اصلی خود را از دست دادهاند. تقارن ماه مبارک رمضان و عید نوروز باعث شد تا سریالهای نوروزی و رمضانی هم مشترکاً پخش شوند؛ سریالهایی که دیگر مناسبتی نبوده و پخش تعدادی از آنها تا چندی پیش ادامه داشت.
محمدرضا شاه حسینی، کارشناس رسانه در این باره میگوید: «برنامههای مناسبتی سیما چند سالی است که کارکرد اصلی خودشان در مناسبتهایی، چون عید نوروز و ماه مبارک رمضان را از دست دادهاند. سریالهای امسال هیچ ربطی به ماه رمضان نداشتند. مضاف بر اینکه کیفیت سریالسازی در شبکههای سیما به شدت افت کرده است. آمار اعلامی سیما مبنی بر اینکه پرمخاطبترین سریال ماه رمضان فقط ۲۶ درصد بیننده دارد، گویای این وضعیت است.»
خستهمان کردی «گیلدخت»!«گیلدخت» یکی دیگر از سریالهای امسال تلویزیون بود که بخش عمده آن در سال گذشته روی آنتن رفت. «گیلدخت» گرچه از همان شروع کار با موضوع کلیشهای عشق دختر پولدار و پسر رعیت شروع شد، اما فضای سرسبز شمال کشور و پرداختن به جامعه ارباب رعیتی سبب شد تا مخاطب در انتظار یک سریال جذاب، چون سریال خاطرهانگیز «پس از باران» باشد، اما این سریال ۶۰ قسمتی هر چقدر پیش رفت بیننده را ناامید و خسته کرد. مخاطب دائما منتظر یک اتفاق جدید در داستان بود، اما هیچ چرخشی در سریال رخ نمیداد و اینگونه بسیاری از مخاطبان عطای تماشای آن را به لقایش بخشیدند!
مجید آسودگان، نویسنده سریال در سخنانی درباره اینکه چقدر انتقادات به سریال را درست میداند، تصریح کرد: «خود من هم انتقاداتی به کار دارم. با اینکه در پروژه حضور داشتم، اما با آدمهای مختلفی آن را دیدم و نقدهایی هم دارم. درباره طولانی بودن قبول دارم برخی جاها ریتم افتاد، اما این اتفاق در همه سریالهای طولانی کمی طبیعی است. برخی به من برمیگردد و برخی به مشکلات به اجرا. الان بعد از ۶۰ قسمت که بخواهیم تحلیل کنیم، گافهای بزرگی نبود. آمار ۳۵ میلیون که آقای شفیعی داد خیلی زیاد است و به نظرم اتفاق خوبی است.»
مجید اسماعیلی کارگردان «گیلدخت» نیز گفت: «من قبول ندارم باگهای داستان خیلی بزرگ بود. ما ۴۶ قسمت فیلمنامه داریم و در پخش به ۶۰ قسمت تبدیل شد. از طرفی به یک عیب تبدیل شد. واقعاً در بارندگی و سختیهایی که داشتیم در ۵۰۰ جلسه یک صحنه هم اگر نقطه ضعف بوده است، پیش میآید. بازیگر نقش اسماعیل یک بار از اسب افتاد و مهره کمر او آسیب دید. ما یکی از بازیگران را بعد از افتادن از اسب مدتی نداشتیم و شاید باعث شد در داستان هم قصه تغییراتی داشته باشد.»
وی اضافه کرد: «من اصلاً نمیگویم گیلدخت ایراد ندارد، ولی میگویم هیچکس برای سریال کم نگذاشت. ما در دوره کرونا کار میکردیم. شاید ۴۵ روز فقط کار را تعطیل کردیم. یک آتش سوزی مهیب داشتیم که بخشی از لوکیشن ما از دست رفت. به انتقادها واقف هستیم، اما همه خودمان را گذاشتیم. ما از بدلکار خیلی کم استفاده کردیم. گلنار خودش سوار بر اسب به تاخت میرود.»
آتش و باد، شاید استراتژیکشاید در میان سریالهای امسال تنها سریال «آتش و باد» در ژانر استراتژیک با وجود تمام نقایص محتوایی و ضعف در فرم خود همچنان توانسته از قوارههای اصلی این گونه تولیدات برخوردار باشد و تلویزیون را از فقر مطلق در برخورداری از «سریالهای جدید الف ویژه» خارج سازد.
منصور براهیمی نویسنده «آتش و باد»، پیشتر در گفتگو با خبرگزاری فارس درباره این سریال گفته بود: «من در این سالها چه در تدریس و چه در نوشتههایم بر دو نکته تأکید داشتهام. اولین موضوع، قصهگو بودن اثر است. ایرانیها از دوران کهن یک ملت قصهگو بودهاند و فرهنگ چندهزارساله خود را در بستر همین قصهها به آیندگان منتقل کردهاند. ما شاهنامه را داریم که در دنیا نظیر ندارد. اتفاقاً در فرهنگ ایلیاتیها، شاهنامهخوانی جایگاه ویژهای دارد که در محتوا و عنوانبندی «آتش و باد» هم به آن اشاره میشود.
این که سینمای ما در سالهای اخیر رنگ و لعاب غیرداستانی و غیرخطی گرفته را نمیپسندم. آثار نمایشی سینما و تلویزیون باید قصهگویی باشد. ما تولیدات سینمایی و تلویزیونی که در بستر دشت و صحرا و بیابان میگذرد و در آن روستائیان و عشایر محوریت دارند را کنار گذاشتهایم؛ در حالی که این فضاها و داستانهایی که در دل مناسبات اجتماعی و تاریخی آن مستتر است یک معدن بکر و سرشار است.»
جواد قامتی بازیگر این سریال نیز درباره تجربه نقش آفرینی خود به خبرنگار فارس گفته است: «مخاطبان دوست دارند ریشههای هویتی خودشان را بازخوانی کنند. یکی از دلایل جذابیت اغلب کارهای تاریخی با موضوعات مختلف همین قضیه است. این بازگشت به گذشته و غبارزدایی از تاریخ اجتماعی، همیشه برای مردم جذابیت دارد؛ «آتش و باد» هم از این قاعده مستثنی نیست. به ویژه این که بخشی از داستان این مجموعه در دل حوادث واقعی تاریخی میگذرد.»
با این همه، کارشناسان رسانه معتقدند سوزاندن یک «سریال استراتژیک» به شگردهای گوناگون از نخستین اشتباهات بزرگ «رسانه ملی» در روزهای ابتدایی سال ۱۴۰۲ هجری شمسی محسوب میشود. سریالی که از یک سو با تغییر نام از «جشن سربرون» به «آتش و باد» دچار بحران هویت شد و از سوی دیگر با سپرده شدن پخش آن به شبکه غیرمرتبط از دامنه و سطح مخاطبپذیری اثر کاسته و در نهایت در بدترین ساعت پخش ممکن درست بعد از افطار به انزوا کشیده شد.
سیمافیلم؛ از کیف انگلیسی تا بچهمهندس!با نگاه به سریالهای ساخته شده در مرکز سیمافیلم که در گذشته آثار فاخری، چون سریال امام علی (ع)، مختارنامه، معمای شاه، در چشم باد، تنهاترین سردار، کیف انگلیسی و یوسف پیامبر را در کارنامه خود دارد، نتیجه چندان متفاوت نخواهد بود و سریالهای جدید این مجموعه نیز در سالهای اخیر چندان موفق نبودهاند؛ زیرخاکی، از سرنوشت، بچه مهندس، پایتخت و نون خ که جزو مجموعههای چند قسمتی تلویزیون محسوب میشوند، همگی دچار افت کیفی شدهاند؛ تا جایی که میتوان آخرین فصل هرکدام از این سریالها را ضعیفترین آنها به حساب آورد. سریالهایی که بعضاً به برندی برای تلویزیون تبدیل شده بودند، اما در قسمت نهایی به هیچ وجه نتوانستند رضایت مخاطبان را جلب کنند.
عملکرد ضعیف سیمافیلم در یک دهه گذشته در حالی ست که مهدی نقویان، رئیس سیمافیلم در واکنش به منتقدانی که میگویند از سریالهای تلویزیون خبری نیست، میگوید: «همچنان از نظر کمّی تلویزیون از پلتفرمها، مؤسسات تولیدکننده و خیلی از نهادهای دیگر جلوتر است، اما وقتی انتظار دارید رسانه ملّی دچار تغییرات بشود و به این موضوعات در تولیدات سریالها پرداخته شود، احتیاج به زمان دارد. قاعدتاً آنتن را دچار اختلالی میکند که ما در یک سال گذشته دیدهایم. اما میخواهم این نوید را هم بدهم و نمیخواهم ناامید کنم. موتور سریالسازی در تلویزیون دوباره روشن شده و الان که ۸ سریال در تولید داریم تا آخر تابستان به ۲۰ عدد میرسد و انشاءالله این عدد را حفظ خواهیم کرد.»
اینکه شبکههای اصلی، چون شبکه ۵ و شبکه ۲ به جای پخش تکراری و یا سریالهای کرهای، چون «بیمارستان» و «تزویر» سریالهای ایرانی را روی آنتن بفرستند اتفاق خوبی است، اما موفقیت رسانه ملی در عرصه سریالسازی تنها منوط به تعداد آنها نیست و شاخصه کیفیت و پرمخاطب بودن سریالها اهمیتی بیشتری دارد و باید دید سیما فیلم بعنوان یک نهاد تخصصی سریالسازی در تلویزیون میتواند به روزهای اوج خود در سریال سازی بازگردد یا خیر!
چند جمله دیگرمشکل برنامهسازی و سریالسازی، بیتوجهی به پژوهش و تحقیق و رسیدن به یک فیلمنامه قدرتمند است؛ در رویکردهای تحولی رسانه ملّی و تأکید رئیس سازمان و معاون سیما، محتوا بیش از بقیه زرق و برقها جایگاه دارد و در واقع نکتهای که در سِیر تحولی رسانهملی بارها پیمان جبلی و برخی از دیگر مدیران رادیو و تلویزیون به آن اشاره کردهاند حرکت به سمت محتواست.
همچنین منتقدان معتقدند: «نگاهی به تولیدات داستانی صداوسیما در دهه ۹۰ نشان میدهد که اغلب این آثار صرفا از روی رفع تکلیف و تکمیل کنداکتور تلویزیون تولید شدهاند و پیامدهای چنین رویکردی را این روزها در استقبال بیشتر مخاطبان به آثار شبکه نمایش خانگی شاهدیم. فقدان چارچوب، قصه و فیلمنامه مناسب، خط داستانی و دیالوگهای کلیشهای، پیش پاافتاده و دمدستی، بازیهای مصنوعی و مشکلات فنی ساده مجموعهای از عوامل آشکار است که این روزها در عمده سریالهای تلویزیون میتوان مشاهده کرد.»
حسین رنجبر، مدرّس رسانه و منتقد سینما نیز با اشاره به این که تأکید بر لزوم رفع نقاط ضعف تلویزیون در امر سریال سازی میگوید: «هر چقدر که برنامهسازان و سریال سازان به سوژهها و قصههای مردمی نزدیک شده و در عین حال مراقب باشند که کیفیت کارشان افت پیدا نکند، به همان میزان بر شمار مخاطبان رسانه ملی نیز افزوده میشود البته به این شرط که مدیران سازمان صداوسیما نیز حقیقتاً حمایتهای لازم را از سریالسازان به عمل آورند.»
در پایان باید گفت مدیران جدید رسانه ملی برای پیش تولید و ساخت سریالهای جذاب و ارزشمند فرصت کافی داشتهاند و امروز دیگر با پشت سرگذاشتن آزمون و خطا مخاطبان اصلی رسانه ملی منتظر به ثمر نشستن تحول هستند که وعده آن داده شده است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: خبرگزاری فارس صدا و سیما قیمت طلا و ارز قیمت موبایل آثار نمایشی سریال سازی سریال هایی رسانه ملی آتش و باد روی آنتن سریال ها شده اند سال ها روز ها بیش تر قصه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۳۶۴۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنیدن ملودی های شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب
دریافت 113 MB
خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطره بازی تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بهصورت هفتگی میتوانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.
در صدوپانزدهمین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعه ای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب می شد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه می کند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترین ها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژه های خود استفاده کند.
سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابونپزهای قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده می شود.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژه های داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب می شوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیت های خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.
جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتوگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کارهای خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سالهای بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازیهای اصولی، مقبول و دیالوگهای خوب از امتیازهای مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کارهای تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعدها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهرهگیری از دکورهای تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازیهای روان از ویژگیهای «رعنا» محسوب میشود. تمام امتیازهای هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشقها، رشادتها، مبارزهها، آرمانها، تلخیها و شیرینیها بگوید و چه خوب هم در آن سالهای کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همینها «رعنا» را با تجربه اندوزیهایش در اذهان به یادگار گذاشت.
اما یکی از ویژگی های مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب می آمد توانست یکی از مولفه های مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان می شود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در می آید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا می کند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار می دهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.
موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفه های موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روش های نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانه ای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و می کوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درست ترین و علمی ترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیت های او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی می شویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترین ها شوند.
طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفه های درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا می کنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده سازهای ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.
گرچه در رسانه ها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد می شود، در برخی از گفتوگوهای رسانه ای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژه ای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه می شود، اول از دست اندرکاران پروژه می خواهم که بخش هایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان می گذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام می دهم.
این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش می کند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتوگوهای رسانه ای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاه های موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفه ها به مواردی چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقی ها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش می کنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمی دهم.
همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمیترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که می توان در آهنگسازی فیلم های «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.
چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدت های زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش می کنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزه های دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر می آید می بایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.
کد خبر 6094445 علیرضا سعیدی